درود بر شما
سال دوم دانشگاه بودم که داداشم برای همیشه از کنارمون رفت.خدا بردتش.اون موقع 22 سالم بود.الان 27 هستم.امسال برای ارشد امتحان دادم،کلید ها رو بررسی کردم و به خواست خدا شریف قبول می شم.یعنی یکی از آرزوهایی که همیشه داشتم.بالاخره فوق مهندسی مکانیک رو دانشگاه صنعتی شریف قبول شدم.من از پارسال درست همین موقع ها اومدم تهران و با چند تا از بچه ها همخونه شدم تا کار بگیرم و مشغول به کار شم.پارسال شبانه دانشگاه صنعتی بابل قبول شدم اما نرفتم(همه بهم میگفتن چقدر تو خلی!)اما من شریف دوست داشتم و انگار یه چیز غیر ممکنی بود همزمان کار و درس خوندن(اونم برای شریف).اما من خواستم،سر حرفم موندم و خیلی تلاشم کردم.>>خواستن،کوشش،پایداری.این وبلاگ رو راه انداختم تا به همه اونایی که(چه اونا که کار میکنن و دلشون می خواد واقعا بخونن و چه اونایی که هنوز وارد بازار کار نشدن)راهنمایی میخوان از تجاربم اگه میتونم کمک کنم.سرم خیلی شلوغه اما سعی میکنم کمک کنم و پاسخگو باشم.رفتن داداشم باعث شد که دانشگاه رو که باید 4ساله تموم میکردم 6ساله تموم کنم و بعدشم افسرده باشم.25سالگی فارغ التحصیل شدم.
پسرا نخونن!>>حداقل دو تا از خواستگارامو که پزشک بودن ازدست دادم(ردکردم)بخاطر همین افسردگی و اینکه اصلا حوصله زندگی نداشتم.اما اصلا الان پشیمون نیستم.
کوتاه فکر نبودن و امید داشتن رمز پیروزیست.>>
پس :
زنده باد پیروزی
و دورو بر شما
وقت شما بخیر وشادی
باعث خوشحال شد
طراحی کاربردی یا تبدیل؟
درصد جامدات؟
اره بابل چیه؟!
خوندمش اشکال نداره با این موقعیت فعلی فوق دکترا می ان خواستگاریتون
راستی دانشگاه لیسانس؟ شهرتون؟
یا علی
ایول..........
موفق باشید
من هم دوست دارم شریف قبول بشم!!!
امیدوارم
سلام طاهره جان
کاری نداره!!!فقط پشتکار میخواد،کمکی خواستی موضوع بندی "پرسش ها و پاسخ ها"مطرح کن(تو قسمت نظرات)حتما در توانم باشه در خدمتم.
خانوما ایول........!!!!!!!!!!!