دانشگاه صنعتی شریف

کار و درس همزمان

دانشگاه صنعتی شریف

کار و درس همزمان

شخصیت درسی شما کدام است؟

خیلی خیلی مهم

  

فعلا چون الان واقعا سرم شلوغه بگم که ۳ نوع شخصیت درسی داریم.بهتره که هر کسی نوع و تیپ خودشو بشناسه تا بر اون اساس برنامه ریزی کنه و درس بخونه. 

۱-دیداری 

۲-شنیداری 

۳-جنبشی-لمسی 

در مورد اشخاص گروه ۱ باید گفت اونهایی هستند که با دیدن یک چیز مغزشون به شدت واکنش نشون میده و اونچه که دیده رو مثل کنه(!)یا چسب آهن به خودش میچسبونه.>>راهکار درس خوندن>>این گروه بهتر است مطالب درسی رو هر چه بیشتر به صورت دیاگرام،گراف و فکرنگار در ذهنشون ملموس و ماندگار کنند.(اگر کسی نمیدونه فکرنگار چیه بگه تا براش بگم چون الان تو گوگل گشتم ایمجی نداشت تا فکرنگار رو شکلی نشون بدم متاسفانه وقتمم اجازه نمیده بیشتر سرچ کنم پس فرض میکنم میدونین). 

در مورد اشخاص گروه 2 بیشتر گفته های معلم و استاد و ...تو ذهنشونه و هروقت که بگی انگار همین دیروزه که فلان چیز رو شنیدن..>>راهکار درس خوندن>>این افراد بهتره برای درسهایی که براشون اهمیت بالایی داره و یا سخت فهمیده میشن از ضبط صدا بهره ببرن.یعنی اون مطالب رو ضبط کنن با صدای خودشون و هر چند بار گوشش کنن.دیگه با اومدن گوشی های موبایل امروز دیگه این کار فوق العاده ساده و بی دردسریه.هر از گاهی خوبه که مطالب رو حتی اگه ضبط هم نکردین با صدای بلند(همسایه ها نشنفن فقط!داد نزنین!)بخونین تا خودشون بدونن کجا باید برن(مطالب درسی)! 

در مورد اشخاص گروه 3 که خودم از اونام،اشخاصی هستن که آروم و قرار ندارن،دائم در تحرکن،شررن!دلشون میخواد به عمق مفاهیم برسن و عمیقا لمسشون کنن.(یه مقداری وسواسن).اونچه که دیگران راحت ازش میگذرن اونا نمیگذرن سرسری.یادم میاد روزای آخر نزدیک به ارشد راه میرفتم و ریاضی حل میکردم!با اون معادلات اجق وجق!این افراد بهتره که بعد از 15-20 دقیقه درس خوندن دست از درس خوندن بکشن(در مورد افراد مختلف جنبشی-لمسی این مقدار متفاوته و معیار بهتر اینه که هر وقت که شروع به درس کردین تا زمانی که اولین خمیازه اساسی رو میکشین زمانشه>>حالا نگین من از همون اول که میرم خمیازمه!این از تنبلیتونه با اون فرق داره<<بعد یه 5 دقیقه ای راه برید یا حرکات نرمشی کنید،آقا پسرا رو کله شون وایسن!(جدی)تا حسابی انرژی تخلیه شه. 

در پایان بگم آدم ها معمولا ترکیبی از این 3 حالتن اما باید گشت و دید که کدوم در ما غالبه.ضمنا جزو دسته ای بودن هیچ امتیاز و برتری محسوب نمیشه. 


 فعلا تا اینجا رو داشته باشین مطالب در مورد این 3 دسته هنوز هست اما وقت من نیست!!!!

حتما بدون

عزیزم خدا تقریبا هیچ کاری برات نمیکنه
فکر کن اصلا خدایی نیست،کارها رو با پاکی دل انجام بده و
آخرش به خدا توکل=تکیه کن(جایی که دیگه از دست تو کاری ساخته نیست)
ضمنا یادمون باشه توکل یعنی ""تمنای"" برآورده شدن آرزویی که در دل داریم،ما تمنا میکنیم که این آرزو برآورده شه،داد تو دلمون میزنیم(و خیلی وقتا داد واقعی)ضجه میزنیم،زانو میزنیم اما هیچ آرزویی لزوما برآورده نمیشه چون لزوما  منطق نداره.
چه بد میشد اگر خیلی از آرزوهای ما برآورده میشد.
کامیاب باشی:) 

متن بالا رو در جواب یکی از دوستان نوشتم که میگفت: 

خد ا می تونه قلب هر آدمی رو مهربون کنه ؟

خدا می تونه همه ی مشکلای بزرگ دنیا رو حل کنه؟

خدا می تونه همه ی سرطانی ها رو خووب کنه؟

خدا می تونه همه رو از آنالیز پاس کنه ؟

خدا می تونه مامان بزرگارو خوب کنه حالشون رو؟

خدا می تونه زن و شو هرا رو با هم آشتی بده؟

خدا می تونه همه ی مریضای دنیا رو شفا بده؟

خدا می تونه همه ی اونا که ایدز دارن رو خوب کنه ؟

خدا می تونه دزدا رو مومن کنه؟

خدا می تونه ما  رو بغل کنه ؟

می  تونه ببردمون تو بهشت؟

خدا می تونه همه ی بدبختا رو خوشبخت کنه؟

خدا می تونه همه ی پشیمونا رو ببخشه؟

خدا می تونه همه ی ترسیده هارو آروم کنه ؟

خدا می تونه جراحت های قلب همه ی آدمارو درمون کنه ؟

خدا می تونه همه ی مشکلای بزرگ دنیا  رو حل کنه؟

خدا می تونه حتی مرده ها رو زنده کنه ؟

خدا می تونه مگه نه؟       

پس اگه می تونه چرا باور نمی کنید ؟؟؟؟بیا باور کنیم ؟؟؟؟؟

  من اگه دعا کنم خدا  دعام رو براورده می کنه مگه نه؟ 

تیپ شخصیتی درسی خود را بشناسید

خیلی خیلی مهم

  

به زودی این مطلب رو روی خروجی خواهم گذاشت(الان یه کم واقعا سرم شلوغه!!!)حتما بخونید و  بعد برنامه ریزی و درس خوندن رو شروع کنید.

اصلا فکر کردید؟!

خیلی از ماها همینکه صحبت از درس خوندن میشه یهو یاد کلی فرمول خسته کننده و گیج میفتیم.در واقع خیلی از اونایی که درس خون نمیشن یا علیرغم شایستگی و استعداد(منظورم نخبه یا نابغه بودن نیست=یه استعداد معمولی=یه آی کیو در حد نرم جامعه)از ادامه تحصیل سر باز میزنن(علیرغم اینکه دوست دارن ادامه بدن).واقعیت اینه که اینجور آدما در واقع اسیر ذهن آشفته شون میشن.مثلا اگر کسی لیاقت خودشو در این میبینه که شریف قبول شه ذهنش بهش میگه باید از ۷-۸ ماه قبل کنکور شروع کنم به خوندن و بلافاصله این ۸ ماه رو ذهنش تبدیل به کوهی میکنه و اونم خسته میشه و بیخیال درس میشه.اما حق با کیه؟ 

بیاید فکر کنیم یه پسر هر چند وقت یه بار میره آرایشگاه؟یه دختر چی؟حالا مثلا فرض کنیم هر ماهی یه دفعه.خوب کافیه هرکسی فکر کنه همش ۸بار دیگه مونده که مثلا بره برای اصلاح موش و بعدشم کنکورش دیگه تموم میشه>>واقعیت محضی که چش بزنی اومده و رفته<<یا کسی که به فوتبال علاقه داره و نود رو هر هفته میبینه کافیه فکر کنه که همش ۳۲ برنامه دیگه نود منتهی میشه به روز امتحانش.دیدید چقدر شیرین تر میشه 

دراین راستا برنامه ریزی منسجم و البته انعطاف پذیر که با ضریب اطمینان ریخته شده باشه و همیشه چیزای پیش بینی نشده رو توش لحاظ کرده باشه(کیپ به کیپ نباشه برنامه)بسیار امر حیاتیه. 

سعی کنین اینطور موارد رو لیست کنین و بزنین رو دیوار اتاقتون و با هر بار تموم شدن یکی(مثلا یه برنامه نود)خطش بزنین(مثل چوب خط).ضمنا سعی کنین این مدل ریزتر باشه .مثلا نود نسبت به اصلاح مو بهتره چونکه از نظر زمانی زود به زودتر اتفاق میفته و گوش بزنگ میکنه.البته میشه دو مدل رو همزمان هم بزنین به دیوار(بستگی به روحیه و خودتون داره تا حد زیادی). 

 

نکته فوق العاده مهم  

بعضیا خیال میکنن اینجور کارا یه نوع گول زدنه.>>سوال:میشه به من بگید کجاش گول زدنه؟!!! 

همونطورکه در بالا گفتم(همین دو خط بالاتر)اینکار گوش بزنگتون میکنه چون حقیقت اینه که>>چش بزنی اومده و رفته<< من خودم روزها ساعت 6 بلند میشدم تا برم سرکار تا برگردم خونه میشد 8 شب و یه استراحت و شام (فراموش نکنید دور از خونواده بودم و خودم شام درست میکردم)و یه تلویزیونی دیدن و یه سر به نت>>یعنی من فقط فرصت داشتم هر ۲۴ساعت ۲ساعت درس بخونم اونم شب ها بعد از اومدن از سرکار.من شبی 30 تا تست میزدم و اینطوری کار کردم.(البته گفتم سال قبلشم کنکور داده بودم شبانه صنعتی بابل قبول شده بودم ولی نرفتم یعنی آمادگی قبلی داشتم)پس اینا نه تنها گول زدن نیست بلکه عین حقیقته.

سوال داشتین یا نظری بپرسین.